باعرض سلام خدمت دوستان خوب و عزیز.

بالاخره بعد از حدود یک ماه و نیم فرصتی شد تا خدمتتون برسم و یکم براتون بنویسم.دوستان باور کنید اصلا وقتشو نداشتم.الان که دارم مینویسم واسه چند روزی اومدم شمال هواخوری.یه سری به وبلاگم زدم و پیغامهاتونو دیدم.امروز میخوام در مورد حسادت صحبت کنم! بعدا بهتون میگم چرا.دوستان من. تا به حال آدم حسود دیدید؟تا به حال تو دوستاتون یا آشناها کسی رو دیدید که چشم دیدن پیشرفت و ترقی شما و خلاصه هر چیزی که به نفعتونه رو نداشته باشه؟! حتما بیشترتون میگید آره ما دیدیدم. یه ضرب المثل قشنگی هست که میگه( حسود هرگز نیاسود). بله دوستان.به قول حضرت علی علیه السلام:آدم حسود در آتشی که خودش روشن کرده همیشه میسوزه تا جایی که خودش رو تباه کنه. البته به قول یکی از استادامون که میگفت: حسادت فقط در یه چیز خوبه و باعث پیشرفت میشه اونم در درس خوندن و کسب علم هستش.اگه آدم در کسب علم به دوستاش و همکلاسیاش حسادت بورزه این خیلی خوبه. در واقع یه جور رقابته که باعث پیشرفت میشه.ولی حسادت در غیر از این واقعا باعث تباهی میشه.یه آدم حسود هرگز به آرامش نمیرسه. راستش منم تو دور و بر خودم با اینجور آدمهای حسود زیاد سرو کار دارم.آدمهایی که چشم دیدن موفقیت ها و پیشرفت های من رو ندارن.حتما براتون سوال پیش اومده که من چرا دارم در مورد حسادت صحبت میکنم. باشه میگم. دوستان خوبم. راستش یکی از این آدمهای حسود پاهاش رو فراتر از حد خودش گذاشته و اومده توی این وبلاگ نظراتی رو واسه خودش گذاشته. عزیزان در اول لازم به ذکره که بگم یکی از خاصیت های آدم های حسود اینه که جلوی آدم جرات حسادت و بیان حرفهاشونو ندارن و فقط پشت سر آدم حرف میزنن.این دوستی هم که شدیدا به من حسادت می ورزه از جمله همین آدمهاست. خب دوستان دیگه بسه. میخوام به پیغامهایی که بعضی از شماها لطف کردید و گذاشتید جواب بدم. خب اول در مورد این دوست حسودمون که یه حرفهایی از خودش در وکرده صحبت میکنم. ببین آقا.....تابه حال هیچ فکر کردی چرا دور و برت اینقدر خلوته و کسی به فکرت نیست و کسی زیاد ازت یاد نمیکنه؟! میدونی چرا؟!! من میگم فقط ناراحت نشو. فقط به خاطر اخلاق و رفتار و طرز فکرته! من خوب میشناسمت. بهتر بود یه ذره مردانگی به خرج میدادی و می اومدی حضورا باهام صحبت میکردی و اینم میدونم که چرا اینکارو نکردی. چون خودت خوب میدونی که جلوی من کم میاری. ببین پسرخوب. این حرفات جز حسادت چیز دیگه ای نیست. خودت هم خوب میدونی. داداش یه کم به خودت فکر کن. قرار نیست وقتی آدم توی زندگیش از کوچیکتر از خودش عقب میفته با زدن این حرفها بخواد عقده خالی کنه! اینجا که کسی نمیتونه نظراتتو بخونه تا یه خورده از آتیش حسادتت بخواد سرد شه!!حرفهات برا منی هم که خوندمش کاملا فاقد ارزش و اعتباره. بهتر بود حضورا بهم میگفتی تا من ناچار نمیشدم اینجا این حرفها رو بزنم که باعث ملال بقیه دوستان بشه. البته حرف واسه گفتن زیاد دارم ولی اینجا جاش نیست. رفیق به هر حال من در مورد تو قبلا یه جور بهتری فکر میکردم. بهتر بود یه خورده جرات به خرج میدادی وحضورا در مورد همین حرفها و نظراتی که دادی باهام صحبت میکردی تا منم بهتر جوابتو میدادم. آره رفیق به نظر تو من زرنگم ولی باید بگم خیلی زرنگتر از اونی هستم که تو فکرشو میکنی. فعلا تو کفش بمون!!! حضرت علی (ع) در نهج البلاغه فرموده: المومن کییص(مومن زیرک و باهوشه). پس باید اینطوری باشیم. و اما یه موضوع دیگه که قبلا هم عرض کردم:امام علی علیه السلام فرمود:ولاتقف ما لیس لک به علم(در مورد چیزی که از آن آگاهی نداری صحبت نکن). دوست عزیز. تویی که ا عشق سر در نمیاری و بویی از اینجور چیزها نبردی خواهشا در مورد عشق و عاشقی واسه خودت فتوا صادر نکن و نظر نده گرچه نظراتت هم اصلا مهم نیست. عشق مقدسه. اینطوری که معلومه تو هم مثل بعضی از آدمهایی دیگه عشق رو با چشم چرونی اشتباه گرفتی!!! البته یه کم حق داری چون فعلا از اینجور چیزها چیزی نمیفهمی.بهتره تو همون دنیای خودت سیرکنی. بهتره به فکر پیشرفت کردن و ترقی خودت تو زندگی باشی نه اینکه نتونی موفقیت ها و پیشرفت های دیگران رو ببینی. این یه صفت اخلاقی خیلی بدی واسه یه انسانه. اینجوری واقعا تو زندگی به خودت ضربه میزنی. ودرآخر: پسر خوب نیاز نیست که بخوای برای دوباره نظر دادن بعد از دو روز بخوای اسم رمزتو عوض کنی. همون قبلی هم که میگفتی میشناختمت!!! بای

مجید دیروز پیغام گذاشته و گفته که چرا نظرات رو سانسور کردی؟ ببین دوست من.اینطوری که شما میگی نیست. بیشتر نظرات عمومی هستند و شما همشونو میتونید ببینید. ولی به دو دلیل تعداد خیلی کمی از پیامها خصوصی اند.1-بعضی از دوستانی که برام پیغام میفرستن خودشون دوست ندارن پیامهاشون عمومی باشه و 2-بعضی هم مثل این آقای حسود که پیغام میزارن چون چرت و پرت زیاد میگن و گاهی آدمهایی هم پیدا میشن که تو حرف زدنشون عفت کلام ندارند و از کلمات زشت استفاده میکنن بنابر این نمیخوام پیامهاشون عمومی شه.چون اینجور آدمها از نظر من جزء مخاطبان این وبلاگ نیستند. این وبلاگ جای آدمهای پاک و ناب و باهاله. نه هر بی سرو پایی!!! در ضمن در مورد محمدعلی کوه پیما هم توضیح بده.

خب آقا میلاد هم که پیغام گذاشته و تبریک گفته.

منم ازت تشکر میکنم آقا میلاد. که به این وبلاگ سر زدی و مطالبش رو خوندی. به افشین سلام برسون.

آقا سامان گلمون هم آدرس ایمیلم رو خواسته بود و میخواست که بیشتر باهم آشنا بشیم.

سامان جان. وقت سر خاروندنمم ندارم چه برسه بخوام باهات چت کنم. به هر حال از این بابت شرمنده ام وگرنه مایل بودم باهات آشنا شم. ولی اگه خیلی دوست داشتی میتونی شماره منو از افشین بگیری و هر وقت دوست داشتی بهم پیام بدی. منم اگه وقت داشتم حتما جوابتو میدم. از گل هایی هم که فرستادی ممنون.

خب دوستان خوبم دیگه خیلی نوشتم. اگه اینقدر دیر جوابتونو میدم دیگه خودتون ببخشید. تمام سعی خودم رو میکنم که در اسرع وقت پیامهاتونو بخونمو بهشون جواب بدم.راستی دوستان در مورد حسادت نظراتتونو بذارید خوشحال میشم. موقع امتحاناست.درساتونم خوب بخونید.مراقب خودتون باشید. تا فرصتی دیگه خدا نگهدار همتون.`

سلام دوستان.امیدوارم حالتون خوب باشه.من هدفم از ساخت این وبلاگ  بیشتر این بود که خاطرات جالبم رو بنویسم تا دیگر دوستام هم بتونن از اون استفاده کنن.چون فقط این خاطره ها هستش که درگذر زمان برای ما بجا میمونه.خصوصا من که با یادآوری خاطره هام خیلی حال میکنم.چون نیست از بچگی خیلی شیطون بودم خاطرات جالب وشیرینی با دوستام و همبازیام دارم که البته مجالش نیست که بخوام اینجا مطرحش کنم.خب نوروز 89 هم گذشت.نمیدونم به شما چطور گذشت ولی به من که خیلی خوش گذشت.راستی نمیدونم به تیتر بالای لینکم توجه کردید یا نه! نوشته گالشکلام. میدونید گالشکلام چیه یا کیه یا کجاست؟! اء نمیدونید؟! پس بهتون میگم.گالشکلام اسم یه محل از توابع شهرستان لنگرود واستان سر سبز گیلان هستش که البته الان خودش شهر شده که بهش میگن گالشکلام سیتی که جزء بخش مرکزی شهری بنام(چاف وچمخاله) محسوب میشه.اگه تابه حال نیومدید بهتون پیشنهاد میکنم حتما بیاید ببینید. محلی بسیار سرسبز و زیبا با آب و هوایی بسیار کم نظیر.علت وجود آب و هوای استثنایی اینجا هم اینه که گالشکلام در کنار رودخونه و دریا واقع شده ودیگرش وجود درختان سرسبزه.یه رودخونه ی خیلی قشنگ با مناظر دیدنی که مرداب هم داره و هر ساله مقدار زیادی توریست برای برای بازدید و گشت و گذار به این منطقه میان.نا گفته نمونه که مردمان با صفا و مهمون نوازی هم داره. اینو جدی میگم! خیلی آدمهای باحالین.

خلاصه سرتونو درد نیارم. هرچی از خوبیهای گالشکلام بگم کم گفتم.خب دوستان کجا بودم؟! آهان داشتم در مورد خاطرات حرف میزدم

خب دیگه خودتون حساب کنید اگه آدم تو یه همچین محل زیبا و قشنگی زندگی کنه بدیهیه که باید بهش خوش بگذره.البته عامل اصلی

 خوش گذشتن به من تو نوروز امسال چیز دیگه ای بود که صلاح نیست اینجا بگم.خودتون میدونید دیگهبگذریم.راستی دوستان شما چه جور آدمی هستید؟! منظورم اینه که آدم گوشه گیر و سر و ساکتی هستید یا اینکه نه. مثل من نمیتونید یه لحظه آروم بشینید. خب من دوست دارم مقداری از تجربیات و تفکرات خودم رو به شما منتقل کنم شاید براتون مفید باشه.دوستان به نظر من آدم باید در ظاهر آروم

باشه و در باطن سر زنده و شاداب.منظورم از آروم بودن در ظاهر اینه که آدم باید در عین اینکه همیشه خوشرو و خوشبرخورد با دیگران

باشه شخصیت خودشو حفظ کنه نه اینکه دیگه شورشو در بیاره!! اونوقت به شخصیت انسان لطمه میخوره. به قول شمالیها که میگن

(یارو چقدر شیته)که به فارسی  میشه (یارو چقدر مسخره هست).شما که دوست ندارید جزء این دسته باشید. پس آدم باید بتونه

احساسات خودش رو در مواجهه با مسایل مختلف زندگی کنترل کنه و در واقع مدیریت کنه تا شخصیتش متزلزل نشه و از نظر دیگران کوچیک و بی ارزش نشه.این مطلب هم در مورد آقایون صدق میکنه و هم در مورد آقایون.البته یه فرقهاییی این وسط وجود داره که اینجا فرصتش نیست که مطرح کنم.به هر حال لازمه گاهی اوقات آدم آرومه آروم باشه مثل دریای بی تلاطم که اگه تو دلش غوغا هم باشه

اصلا به ظاهرش نشون نده و برعکس ظاهرش شاد باشه.البته دوستان حتما درد دلهاتونو به یکی که مورد اعتماد کاملتون هست بگید و دلتونو تا حدی خالی کنید.خب دیگه بسه.خیلی حرفها دارم که بزنمولی نیگه خودم خسته شدم.تا باشه بعدا.فعلا